دیو چو بیرون رود فرشته درآید
بهمن روز بازگشت امام (ره) به ایران
دیدی که عشق داشته فجری در پی دیگر منشین مگو که پس کو؟ پس کی؟
آن عاشق بـی قـرار و بـی تاب بهـار بایــد که کنـــد شکیب، بر سـردی دی
امام آمد و اجرای قرآن را آورد، تجدید بنای دین را، شکوه مذهب را، عظمت مسلمین را، غرور سرخ شیعه را، کتاب شهادت را، نستوهی و استواری امت اسلام را، تبلور عینی مکتب را به ارمغان آورد.
امام آمد. امام آمد و از قطره، دریا ساخت و از دل دقیقه، قرنی بیرون آورد. و زمام زمان را به دست گرفت و مهار تاریخ را در کف مستضعفان مومن قرار داد و غرور ابرقدرت ها را در هم شکست و شکوه شهادت را نمایان ساخت و ترسیمی از راه بزرگ عشق را ارائه کرد.
ناگهان نفس گرم کدامین عیسی، بر تن مرده ی صد ساله ی این خلق دمید؟
ید بیضای کدامین موسی، نور از دیده ی هامان بربود؟
عقل را از سر فرعون بپراند؟
عشق و اخلاص کدام ابراهیم، آب بر آتش نمرود بریخت؟
قدرت قدس کدامین جبریل، مشت حق بر دهن باطل زد؟
همت و صبر کدامین ایوب، در شتابان دل این خلق افتاد؟
انقلابمان پیش رفت و می رود ولی نه به بهای کم، که به قیمت هزاران شهید و جانباز و مفقود و اسیر.
چه جوان هایی که فدا شدند.
چه مخلصانی در مقام رفیع ایثار جای گرفتند.- ۹۳/۱۱/۱۲